پاسخ :
کسی که این رو نوشته آدم دقیقی بوده معمولا😁واسه همین انتظار نداشتم این چنین بنویسه و منظورش یه چیز دیگه باشه😅
😁حرف من اینه که تلقی ما از اول درباره ی الگو اشتباه بوده.
اصلا الگو توی قرآن و روایات هم هست.
منتها دقیقا همینه.ما قرار نیست کپی کنیم.ما از الگوها چارچوب رو میگیریم تا جایی که من میدونم.
مثلا از عملکرد حضرت زهرا(س) دفاع از امام و ولایت حتی تا پای جان رو هم یاد میگیریم.این میشه چارچوب کلی
در جزییات میایم این چارچوب رو پیاده میکنیم.
کپی برداری یعنی اینکه برای ما هم دقیقا همون ماجرای اتش زدن در پیش بیاد و ما هم دقیقا برای دفاع از امام بریم پشت در و...
در حالی که خب برای ما اونجوری پیش نمیاد.ما باید بیایم همین بحث دفاع از ولایت رو تو شرایط مختلفمون پیاده کنیم. الگو اینطوریه.
پس الگو هست.در عین اینکه دقیقا داری راه مخصوص خودت رو میری و سلوک متناسب با ظرفیت و استعداد خودت.اما چهارچوب ها یکی هستن.
همونطور که ائمه هم همین گونه بودن.معاهده ی امام حسن(ع) با معاویه لعنت الله، برای همون حفظ اسلام بود و قیام عاشورا هم! پس الگوها برای ما چارچوب رو توی شرایط مختلف معین میکنن.چارچوب حفظ اسلام است و امروز با معاهده اسلام حفظ میشه، دیروز با صبر و سکوت، فردا با قیام و جهاد.اگر بی جا جهاد کنی، بیجا سکوت کنی و...اینجا اومدی کپی برداری کردی بدون الگوگیری.چون مثلا جاش نبوده که سکوت کنی، ولی میگی چون امام علی هزار و چهارصد سال پیش سکوت کرد، از همون موقع تا حالا ما هم فقط باید سکوت کنیم.خب این اشتباهه.
چارچوب دفاع از ولایت هست، امروز با اومدن پشت در و دفاع از امامت، فردا با سخنرانی در شام در حین اسارت، یک روز هم میرسه به قیام پانزده خرداد و...
الگوها به زندگی ما جهت و چهارچوب میدن، در حالی که واژه ی تاثیر گذاری خیلی ناقصه و اون مفهوم جامع الگو رو نداره.الگو مثل رهبر و پیشوا میمونه که همیشه جلوی ماست.در حالی که مفهوم تاثیرگذار میتونه این نباشه اصلا.و خیلی کوچکتر باشه.
وقتی خود قرآن هم از کلمه ی "اسوه" استفاده کرده که معناش الگو و سرمشق و...هست، نشون دهنده ی اینه که الگوبرداری هست و خودش یک طریقته.