موکب بلوکیها

یه موکب جامونده از مسیر اربعین :)

وبلاگ قدیمی

ببینید چی پیدا کردم

دو تا از وبلاگ های قدیمیم رو :)

http://sungirls374.blogfa.com/

 

و این: https://developwithme.blog.ir/

این دومی همه پست هاش حذف شده جز همینی که توش مونده.

میدونید اولین پستش چی بود؟ انتخابات :)))))))

اون شعرهای بسیار ضایع وبلاگ اول هم مثلا از خودمن :)))))

 

الان همینجوری داشتم میخوندم و خاطراتم زنده شد برام قشنگ.اونجا که گفتم بخاطر کش چادرش مسخه اش میکردن و..

یادمه اولین بار که سه چهار سالم بود نصف شب بهونه گرفتم که من چادر میخوام اونم مشکی.یعنی چادر رنگیم قبول نکرده بودم.بابام مجبور شد بره برام پارچه مشکی بخره تا مامانم چادر بدوزه.مامانم اونموقع کش دم دستش نبوده و چون منم عجله داشتم علی الحساب یه کش سفید برام گذاشت.همون شب رفتیم روضه خونه ی یکی از فامیلا.مامانم میگه بعضیا در گوشی صحبت میکردن و میگفتن نگاه کن کش سفید گذاشته براش.بعد منو کشونده بودن کنار و پرسیده بودن مامانت مجبوره کرده چادر بپوشی؟

حالا اون اولین چادر کوچولوی من، شده چادر فاطمه خانوم :)))

اون ماجرای پرتاب هسته ی هلو هم، کلاس چهارم بودم که بعد از تموم شدن مدرسه، با چادر، طبق معمول توی بلوار جفت مدرسه نزدیک درختا منتظر اومدن داداشم از مدرسه ی پسرانه ی کناری بودم تا با هم پیاده برگردیم خونه (از من کوچکتر بود).دو تا پسر حدودا سن دبیرستانی، با موتور از خیابون رد شدن و در حالی که بلند بلند میخندیدن و یه حرفی بهم میزدن، یکیشون هسته ی هلوشو پرت کرد سمت من و با سرعت رفتن.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
چه برایمان آورده ای خانمِ پرین؟
چون یک نفر توصیه کرده که عنوان ساداتتون رو همیشه بذارید میذارم: خانم سید :)
دهه هشتادی اون اولاش !
نویسنده متن ها خودم هستم.
خوزستانیِ شیفته نخل، ماه، شط..
سابقاً وبلاگ نویس :]
اینجا بیشتر سؤاله تا مطلب..

+من الحُسین بن علی‌(ع) إلی بَنی هاشم
فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَهَ لَم تَزَل
والسلام !
Designed By Erfan Powered by Bayan