موکب بلوکیها

یه موکب جامونده از مسیر اربعین :)

123_ج

الان یه زمانیه که لابلای کارای افطاری‌ای که امشب داریم، یه وقت گیر آوردم که بیام بنویسم و بعدش یکم بخوابم‌

جمعه ساعت هفت صبح هم پرواز دارم به مقصد تهران....

و رسما تعطیلاتم تموم میشه و باید برگردم خوابگاه.

میخوام بنویسما، ولی چون چند وقته ذهنم درگیر یه موضوع شده و همش حول و حوش همون یک "موضوع" میچرخه، میدونم برای مخاطبان خسته کننده اس که همه ی پستا راجع به همون موضوع باشه

به جایی هم نمیرسم.

فعلا این وسط، شما بگید چخبرا؟ 

تمام این مدتی که قم بودم و سر کلاس و درس و بحث، به هیچ وجه حس نمیکردم دارم "درس" میخونم، شاید چون هیچوقت مدل درسام این نبوده نمیدونم! (این حالت البته لذتی نداره ها)

 

امتحانای سخت سخت

سلام.یک عدد بیمعرفت هستم.

عیدتون مبارک

ماه رمضونتون مبارک تر.

ما رو هم دعا کنیدااا

آقا در یک کلام

"فرصت نمیشد سر بزنم"

آره دیگه.تا همین چند روز پیشم امتحان و اینا داشتیم.

یه چیزییییی ذهنمو درگیر کرده چند وقته.اگه اومدیم و خدا یه آدم دقیقا با صفاتی که من به شددددددت ازش رنج میبرم در حدی که دود از کله ام بلند میشه و به زور خودمو نگه میدارم گذاشت جلو روم و مجبور بشم به هر عنوانی با همچین آدمی در ارتباط باشم! دقیقا باید چیکار کنم؟ اها سلوک و خودسازی از همین جاها شروع میشه دیگه...

چند وقت پیش بود یکی از دخترای کلاسمون داشت حرف یکی از همکلاسی های قدیمیشو میزد که چقدرررر مذهبی و شهدایی و ایناست ولی عقیده اش این بود که نمیخواد ازدواج کنه چون میخواد به تنهایی خودسازی کنه و حس میکنه ازدواج و این صوبتا کارشو خراب تر میکنن.اول چشامون چارتا شد که چطوره که مذهبی اونجوری باشی ولی از زیر بار ازدواج در بری! خدایی نمیدونم منابع دینیش چیا بودن واقعا!

بعدم خطاب به همون دختر تاریخی گفتیم آخه دخترجان، گلِ گُلِ خودسازی همون جاست که.تو با این عقیده ات بیشتر داری از زیربار خودسازی در میری.چون از قضا اون سوال سختای امتحان که قشنگ میکوبه از نو میسازدت تو همون زندگی مشترکه.خودسازی تو خلوت و تنهایی رو همه بلدن.یکی از دوستام خندید و گفت:خودسازی صرفا فردی مثل امتحانای ساده ی کلاسی میمونه که بیست گرفتن توش راحته.اما زندگی مشترک مثل کنکور میمونه که خیلی از شاگرد زرنگا هم توش درجا میزنن.از توهم که بزنیم بیرون اصلش همینه که کلا توی اجتماع و تعامل با آدم هاست(مخصوصا زندگی مشترک) که واقعیت ها و ناهنجاری های درونت میریزه بیرون و تو تازه با خودی آشنا میشی که تا الان یا کتمانش کرده بودی یا روحتم از این ویژگی های گند اخلاقی خودت خبر نداشت.حتی خوبی ها و استعدادهاتم همینجوری میریزه بیرون.

حالا اما نمیدونم منبع جواب این سوال سختای امتحانی کجاست؟ 

خدایا کمک!

 

 

چه برایمان آورده ای خانمِ پرین؟
چون یک نفر توصیه کرده که عنوان ساداتتون رو همیشه بذارید میذارم: خانم سید :)
دهه هشتادی اون اولاش !
نویسنده متن ها خودم هستم.
خوزستانیِ شیفته نخل، ماه، شط..
سابقاً وبلاگ نویس :]
اینجا بیشتر سؤاله تا مطلب..

+من الحُسین بن علی‌(ع) إلی بَنی هاشم
فَکَاَنّ الدّنیا لَم تَکُن وَکَاَنّ الاخِرَهَ لَم تَزَل
والسلام !
Designed By Erfan Powered by Bayan