این روزا یه چیزایی رو میبینم و میشنوم که خیلی برام عجیبه
از کسایی که اصلا انتظارشونو ندارم
واقعا فتنه ی خواصه
یادم نیست دقیقا چه ماجرایی بود
ولی یه همچین چیزی بود که بعد از به حکومت رسیدن امیرالمؤمنین(علیه السلام) مخصوصا عدالت خواها میگفتن خب الان دیگه ایشون پرونده ی قاتلین عثمانو راه میندازه
اما حضرت راه نمینداخت اینام شک کرده بودن...پس کو عدالت؟ و..
حالا خلاصه این یه جریانی داره که اگر کسی اون داستان یا روایت کامل رو تو ذهنش هست لطفا توی قسمت نظرات بذاره
به هر حال بعضیا هم از اینور بوم میفتن/میفتن؟
نمیدونم.من از یه طرف یه نشونه هایی میبینم، از طرف دیگه یه حرفایی از کسایی میشنوم که با خودم میگم یعنی فلان این حرفو نشنیده؟ این نشونه رو ندیده؟ خب خیلی سخته
واسه منِ نادان جاهل کم فهم، میبینم یکی گنده تر از من توی یه موردی انگاری چپ کرده، میترسم خب
اون چپ کرده چه تضمینی هست من نکنم؟ آدم شک میفته به جونش
با خودت میگی آخه مگه رهبری رک و راست فلان حرفو نزد؟ با گوشای خودت شنیدی که.مگه فلان شیوه رو رهبری مخالفش نبود؟
بعد یه نفر انقلابی درست حسابی تر و تمیز، یه حرفی میزنه یه جا که معذرت میخوام به کار ببرم، ولی برگای آدم میریزه! دو دو تا چارتا میکنی میبینی با عقل ناچیزت، این حرفی که این طرفدار نظام و انقلابی باسواد زده، خب ظاهرا مخالف حرف رهبره
بعد شک میکنی به خودت، میگی یا این واقعا چپ کرده، یا من پس حرفای رهبرو نفهمیدم و قاطی کردم...
- شنبه ۱۰ دی ۰۱ , ۰۱:۰۵